سایه سپید

داستان سرگشتگی های یک من

سایه سپید

داستان سرگشتگی های یک من

توهم (۲)

میدونی

زنده موندن مثل اسیر بودنه ، مثل یه سمبل میمونه مثل یه سراب که از دور قشنگه و همه به بودنش نیاز دارن

زنده بودن دقیقا مثل رفتار یه ماهی تو آب میمونه

تا حالا شده ببینی که یه ماهی بدون اینکه هی دهنش رو باز و بسته کنه کار دیگه ای انجام بده ؟

مثلا بشینه هی فکر کنه یا نقاشی بکشه ؟

مسخرس ، نه ؟

اما در واقع نیست ، این رفتارهای ماست که مسخرست .

ما آدما فکر میکنیم همه چیز رو میدونم و بدتر فکر میکنیم اونچیزی که فکر میکنیم کاملا درسته و به اون عادت میکنیم .

حالا اگه یه رفتار حلاف قاعده ببینیم فکر میکنیم که یه چیز جدید دیدیم .

.

.

یا مثلا تا حالا شده بزی رو ببینی که طالع روزانش رو میخونه ؟

نه ؟!

یا اینکه از خوردن فلان برگ درخت طفره بره و وقتی ازش میپرسی چرا با جدیت بگه چون آلوده اس .

بازم نه ؟!  پسر تو تا حالا تو زندگیت چیکار کردی ؟

میدونی چیه .

ما انسانها منبع آلودگی هستیم . یه جور ویروس که همه چیز رو به خاطر زنده بودن خودش نابود میکنه .

در واقع سلامت ما انسانها برای سلامت چیزای دیگه مضره .

و تمام داستان هم همینه

 

نظرات 6 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:36 ب.ظ

میدونی
زنده موندن مثل رهایی میمونه، مثل یه دریچه میمونه مثل یه نورکه هم از دور قشنگه هم از نزدیک و همه به بودنش نیاز دارن
زنده بودن دقیقا مثل رفتار یه ماهی تو آب میمونه
تا حالا شده ببینی که یه ماهی بدون اینکه هی دهنش رو باز و بسته کنه کار دیگه ای انجام بده ؟
مثلا بشینه هی فکر کنه یا نقاشی بکشه ؟
نه چون خلقت ماهی اینه چون ماهی یعنی همین و این اصلا مسخره نیست.
رفتارهای ما آدما مسخره نیست چون ما آدما شعور داریم..
ما آدما فکر میکنیم همه چیز رو میدونم و بدتر فکر میکنیم اونچیزی که فکر میکنیم کاملا درسته و به اون عادت میکنیم .
حالا اگه یه رفتار خلاف قاعده ببینیم فکر میکنیم که یه چیز جدید دیدیم
این و قبول دارم اما در مورد همه نه چون خیلی ها هستند که همیشه دنبال این هستند که همه چی رو بدونند و دوست ندارند به چیزی
عادت کنند وهمیشه دنبال تازگی هستند مثل من.... .
یا مثلا تا حالا شده بزی رو ببینی که طالع روزانش رو میخونه ؟
نه ؟!
یا اینکه از خوردن فلان برگ درخت طفره بره و وقتی ازش میپرسی چرا با جدیت بگه چون آلوده اس .
بازم نه ؟! آخه بز شعورش کجا بود؟!! البته از همه ی بز ها معذرت میخوام.
پسر تو تا حالا تو زندگیت چیکار کردی ؟
خوب یه کاری بکن من که نمیتونم بگم چی کار کن آخه گوش نمیدی پس خودت یه کاری بکن
میدونی چیه
ما انسانها منبع آلودگی هستیم چون زباله هامون رو میریزیم کنار خیابون . یه جور ویروس که همه چیز رو به خاطر زنده بودن خودش نابود میکنه
آره اگه سرما خورده باشیم میتونیم یه ویروس باشیم.
در واقع سلامت ما انسانها برای سلامت چیزای دیگه مضره
آره شاید سلامتی ما انسان ها برای سلامتی گیاها گوسفند ها وغیره مضر باشه چون اون ها رو میخوریم اما این جزیی از چرخه ی زندگی و
هیچ کسی نمیتونه بگه این چرخه اصولش درست نیست حالا اگه دوست داری از گشنگی بمیری تو میتونی بگی درست نیست.
و تمام داستان هم این نیست.

امیرحسین شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.keyashiyan.com

بودن یا نبودن مسئله اینست!
(فکر کردی فقط خودت بلدی فلسفی صحبت کنی؟)

امیرحسین چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 06:53 ب.ظ http://kashanleader.blogfa.com

تو هم داروگر!

سیاوش پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ب.ظ

لطفا خودتو به اولین دام پزشک ، نه ببخشید منظورن روان پزشک بود! خلاصه خودتو بهش نشون بده...
( البته نه همه جاهاتو ، می فهمی که؟)

رضا باقری پنج‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:28 ب.ظ http://www.sayesepid.blogsky.com/

سیاوش شیطون شدی یا !
چه خبر دادا ؟ سلامتی ؟

دادا دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:10 ب.ظ

به قول بروبچز کاشون : توهم توهم را نرید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد